عبید زاکانی، شاعر لطیفه گو
عبید زاکانی از شعرا و نویسندگان
فارسیزبان قرن هشتم است، نام کامل وی: خواجه نظام الدین عبیدالله زاکانی
است . متخلص به «عبید زاکانی» .علت مشهور بودن او به
زاکانی نسبت داشتن او به خاندان زاکان است که این خاندان تیرهای از «عرب
بنی خفاجه» بودند که بعد از مهاجرت به ایران به نزدیکی رزن از توابع همدان
رفتند ودر آن ناحیه ساکن شدند. بنا به گفته تاریخ نویسان «عبید» در طول
حیات خود لقب هایی را ازبزرگان وحکام زمان خود گرفتهاست. و اشعار خوب و
رسائل بی نظیری دارد.
از تألیفاتی که از او باقی است معلوم است که بیشتر منظور او انتقاد اوضاع زمان به زبان هزل (شوخی) بودهاست. مجموع اشعار جدی که از او باقی است و در کلیات به ثبت رسیدهاست از 3000 بیت تجاوز نمیکنند.
وی به لحاظ وضعیت اجتماعی آن روزگار، به طنز روی آورد و نظم و نثر خود را وسیلهء حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد و معایب طبقه مشخصی از اجتماع قرار داد. از دوران زندگی او اطلاعات دقیقی در دست نیست. وی در حدود سالهای 771 و 772 هجری قمری زندگی را از دنیا رفت. از آثار برگزیده او میتوان به مثنوی عشاقنامه، کتاب اخلاقالاشراف، ریشنامه، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهء دلگشا و بالاخره منظومهء معروف موش و گربه اشاره کرد.
عبید زاکانی از مشهورترین شاعران و نویسندگان زبان فارسی- دری است که متأسفانه ازاحوال و وقایع زندگانی او اطلاعات کافی ومفصلی دردست نیست.
شاخص عمدهای که عبید زاکانی را به یکی از شاعران استثنایی تبدیل ساخته است، اشعارهزل، لطایف وطنزنویسی این شاعر توانا بوده که با طبع شوخ و زبان گزنده و هزل آمیز(کنایه آمیز) سروده شده است.
وی یکی از شاعران و لطیفهپردازان نام آور قرن هشتم هجری و معاصرحافظ شیرازی وهمزمان با شاعر دیگر این قرن سلمان ساوجی بوده . لطیفه گویی در آثار عبید تأثیرگذازی آثارش را بیشتر کرده است. همچنین او با زبان کنایه امیز خود به نقد و بیان حوادث واتفاقات روزگار خود می پردازد.
شیوهی عبید زاکانی درسخنوری، شیرین و دلپذیراست. یعنی نثر وی روان و ساده وخالی ازپیچیدگی و سخنان اضافه است و شعرش روان و دور از ابهام و درعین حال دارای واژههای منتخب(درست انتخاب شده) و ترکیبات منسجم و مستحکم میباشد که به سخن استادان پایان قرن ششم و آغازقرن هفتم نزدیک است.
زاکانی درقصیده عمدتآ به سنایی و انوری، درمثنوی به نظامی و در غزل به سعدی توجه دارد. ولی ابتکار و خلاقیت در عبید زاکانی زیاد است. چنانچه برخی ازآثارش درادبیات فارسی تازگی دارد.
طنز عبید
صرف نظر از اینکه عبید شاعری متوسط در حد و اندازه خویش بودهاست، همگان نام او را با طنز عجین و اغلب عامه او را به لطایفش میشناسند. دیوان لطایف او شامل:
اخلاق الاشراف
ریش نامه
صد پند
تضمینات و قطعات
رباعیات
رساله دلگشا
تعریفات ملا دو پیاز
موش و گربه
سنگتراش
میباشند. در بین آثار عبید موش و گربه شهرت بسیار داشته و ریش نامه و صد پند از همه لطیف ترند.
موش وگربه در مورد زمانی است که عبید در آن زندگی می کرده و او با زبان طنز اتفاقات آن دوره را بیان می کند ودر مورد رفتار مردم، حاکمان و اوضاع ، احوال شهر و... سخن می گوید.
نمونه هایی از جملات وحکایات عبید زاکانی را با هم می خوانیم:
شخصی تیری را به سمت مرغی انداخت اما تیر خطا رفت و به مرغ نخورد رفیقش گفت احسنت. تیر انداز بر آشفت که مرا مسخره می کنی؟ رفیقش گفت: نه، می گویم احسنت اما نه به تو به مرغ که فرار کرد.
از روباهی پرسیدند که در فرار کردن از سگ، چه حیله ای می دانی؟ گفت: زیاد است؛ اما بهتر از همه اینست که من و او همدیگر را نبینیم!
شخصی پسرش در چاه افتاد. گفت: جان بابا! جایی مرو تا من بروم ریسمان بیاورم و تو را بیرون بکشم.
شخصی با دوستی گفت که چشمم درد میکند، چه کار کنم؟ دوستش گفت: من پارسال دندانم درد می کرد آن را کشیدم.
فرآوری: زهرا فرآورده
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=235484