چرا عبید شیرازی؟
گرچه من عبید زاکانی نیم
بل یقین دان که یک شیرازیم
آثار باستانی جدید و تیشه ی فرهادها* بَعضیا ایقَد به فکر موُندِگارِیَن که به آثار باستانی پارینه سنگی و سنگی و خشتی و شاهی و سی کاکام بِگَم، درختی و غیره دیگه قانع نَمیشَن و تیشه رو بردوشته به جون رشته کوههای جهان در تارنماهوی دُنیُوی مجازی افتادن، تا شاید یه جورای به گوش فلک برسونن که مجنون لیلای خودشونن و دست فرهاد رو مثلا از پشت بستن! بیچاره وب و وبلاگ هایی که از ادا و اطوارهای عشق مجازی نوشتنِ ای قُماش آدما، صَدمِه دیدن، بی اونکه هیچ بوی عشق حقیقی از حکاکی های اونا بر بیاد! میخوام بوُدُونَم اینَم شد جاودانگی!؟ میراثِ فرهنگیِ وِجدان بشری هم که رفته مرخصی! البته بوُدَنِشُونَم کاری ازِشوُن بَر نَمیُومَد! ایقد راههای چپکی، نمیدونم قند شکن و فیلتر شکن و سنگ شکن پیدو شده که نمیشه فهمید؛ کی به کیه؟! کاشکی شیرینا یه جورای به فرهاداشون جوابِ بَلَه رو زودتر می گفتن تا ایقد زحمتِ کوه کنی سینه چاکها زیاد نمیشد! هِی ایقَد از پُوی سفری عقد وِل نمیکِردَن بِرَن گل بیچینن! .... آخیش! هرچی دِلَم خواس گفتما! حالو میخوی بوخونش تو کلاس نمیخوی نخون! حالو دیگه ریختمش تو بوق عبیدتون، تو موندگارِ موندگار بشه و همه بدونند که منم دَسِه کمی از فرهاد ندارما ! * سپاسمندتون عبیـد مصلح(ملیح) 5 مهر 91 میخوام بودونم تو فهمیدی چیچی گفتم؟ اَی راس می گی پایین همین بخش "نظـر" رو کلیک کن و نظرته بینویس دیگه! پاورقی: *استاد عُبِیدِ شاکی(rezasaki.com) برای طنز پردازان جوک می گفت که ما هم یاد بیگیریم! یک جوک هم برای ادب کردن تخریب کنند گان میراث فرهنگی که با یادگاری نویسی دل خوش هستند، تکلیف شب شد، که شما از عُبِیدِ مصلح خواندید. ************** چیه کاکام، نکنه شمو هم طنز فاخر داری، فقط بوقیشه نداری؟! چرا معطلی، بوق عبید مصلح سی کاکام یه راهی داره. طنزاته بیریز تو بخش نظر که بیاد ادامه همین، فقط یادت باشه جوکی بینویس که روت میشه تو جمع فامیلت و در حضور مامان و باباتم بیگی؛ باشه!!؟؟
|